الفبای الهيات است . ديگر اينكه آقای راسل پنداشته كه با انكار اصل عليت ، تنها ضربهای كهبر پيكر علوم وارد میشود اين است كه نمی توانيم نتيجه تجربههای علمی خودرا تعميم دهيم ، زيرا تعميم مورد تجربه نشده متكی به اين اصل است كه "علل يكسان در موارد يكسان به طور يكسان عمل میكنند " . غافل از اينكه باانكار اصل عليت حتی در مورد چيزی كه همه جوانب آن را آزمودهايم نيزنمیتوانيم در همان حدودی كه آزمودهايم اطلاعی به دست آوريم ، زيرا اطلاعحسی و تجربی ما از خارج نيز تابع قانون عليت است . اگر قانون عليت دركار نباشد چيزی عايد ما نمی شود . آقای راسل مكرر در كتاب جهان بينی خود اين نظر را تأييد میكند كهفيزيك جديد به سوی بی قانون بودن جهان پيش میرود . اما مطلب اساسی ايناست كه قانون عليت ، قانون فيزيكی نيست ، قانون فلسفی است ، لذافيزيك نه میتواند آن را اثبات كند و نه نفی . ولی آقای راسل به قانونفلسفی مستقل از دست آوردههای علوم اعتقاد ندارد و ناچار در اين گردابهابرای هميشه بايد متحير بماند . ما در پاورقيهای اصول فلسفه و روش رئاليسم - مقاله " پيدايش كثرتدر ادراكات " - درباره منشأ پيدايش مفهوم عليت و كيفيت انتقال ذهنبه اين مفهوم و تصديق به واقعيت آن ، بحث كردهايم و خواننده را به آنكتاب ارجاع میدهيم . مفهوم آفرينش از جمله سردرگميهای غربی از ناحيه فلسفی ، كه به مسأله |