وجود آن موانع نيز از اراده ما كاری ساخته نيست . اما اراده خداوند چونمحيط بر همه چيز است و همه چيز به اراده اوست ، اسباب و وسايط و موانعنيز مولود اراده و مشيت اوست . پس در مرتبهای كه اراده او حاكم استهيچ چيزی در برابر او به عنوان شرط يا سبب يا مانع وجود ندارد ، همهشروط و اسباب و موانع و زوال موانع ، مادون و محكوم اراده او يعنی تابعاراده اوست . پس آنچه او اراده میكند بدون هيچ وقفهای همان طور است كهاو اراده كرده است . اگر وجود چيزی موقوف به يك سلسله شرايط است ، ازنظر آن چيز صحيح است كه بگوييم مشروط به شرايطی است ، اما از نظر ارادهالهی صحيح نيست گفته شود كه مشروط به شرايطی است ، يعنی اجرای ارادهالهی مشروط به چيزی نيست ، بلكه اراده الهی آن را با همان شرط ارادهكرده است و آن هم بدون وقفهای به همان نحو كه اراده شده به وجود آمدهاست . پس معنی اينكه اراده الهی ، مطلق است اين است كه او هر چه بخواهد بههمان نحو كه میخواهد بدون اينكه اجرای ارادهاش متوقف بر امری ماورایخودش باشد انجام میگيرد . پس اگر او وجود چيزی را به شكل دفعی بخواهد ،آن چيز به صورت آنی و دفعی به وجود میآيد و اگر وجود چيزی را به صورتتدريجی بخواهد ، آن چيز به صورت تدريجی به وجود میآيد ، بستگی دارد كهنحوه وجود آن چيز چه نحوه وجود باشد و ذات احديت وجود آن چيز را به چهشكلی اراده كرده باشد . اگر اراده و مشيت و حكمت الهی تعلق گرفته است كه جانداران تدريجا ودر طول ميلياردها سال متسلسل گردند ، طبعا موجودات به همان نحو وجودمیيابند . پس غلط است كه بگوييم لازمه مشيت مطلقه الهی اين است كه همهچيز دفعی الوجود باشد . |