می كنيم كه ممكن نيست شرايط طبيعی به صورتی فراهم شود كه ماده مراحلی راكه در شرايط ديگر كند و بطیء طی میكند در آن شرايط سريع و تند طی كند واز نظر علم قطعی است كه انسان اجداد حيوانی داشته است . آيا ظواهرمذهبی غير قابل توجيه است ؟ ما اگر مخصوصا قرآن كريم را ملاك قرار دهيممیبينيم قرآن داستان آدم را به صورت به اصطلاح سمبوليك طرح كرده است .منظورم اين نيست كه " آدم " كه در قرآن آمده نام شخص نيست ، چون "سمبل " نوع انسان است ابدا قطعا " آدم اول " يك فرد و يك شخص استو وجود عينی داشته است ، منظورم اين است كه قرآن داستان آدم را از نظرسكونت در بهشت ، اغوای شيطان ، طمع ، حسد ، رانده شدن از بهشت ، توبهو . . . به صورت سمبوليك طرح كرده است . نتيجهای كه قرآن از اينداستان میگيرد ، از نظر خلقت حيرت انگيز آدم نيست و در باب خداشناسیاز اين داستان هيچ گونه نتيجه گيری نمی كند ، بلكه قرآن تنها از نظر مقاممعنوی انسان و از نظر يك سلسله مسائل اخلاقی ، داستان آدم را طرح میكند .برای يك نفر معتقد به خدا و قرآن كاملا ممكن است كه ايمان خود را به خداو قرآن حفظ كند و در عين حال داستان كيفيت خلقت آدم را به نحوی توجيهكند . امروز ما افرادی با ايمان و معتقد به خدا و رسول و قرآن را سراغداريم كه داستان خلقت آدم را در قرآن به نحوی تفسير و توجيه میكنند كهبا علوم امروزی منطبق است . احدی ادعا نكرده است كه آن نظريهها برخلافايمان به قرآن است . ما خودمان وقتی آن نظريهها را در كتابهای مربوط بهاين موضوع مطالعه میكنيم در آنها نكات قابل توجه و تأمل زيادی میبينيم ،هرچند صددرصد قانع نشدهايم . به هر حال ، اين گونه مطالب را بهانه انكار قرآن و مذهب قرار |