است ، ثالثا آنچه مهم است و جواب اصلی اين ايراد است ، اين است كهپيدايش تدريجی و تغييرات تصادفی ساختمان اندامهای گياهان و حيوانات بههيچ وجه برای توجيه تشكيلات و نظامات دقيق اندامهای آنها كافی نيست .تغييرات تصادفی آنگاه میتواند كافی شمرده شود كه فرض كنيم در اثر يكتصادف و يك فعاليت بی هدف و يا يك فعاليت برای هدف ديگر غير ازخاصيتی كه اكنون پيدا شده ، تغييری در اندام جاندار پيدا شود ، مثلاپردهای لای انگشتان مرغابی پيدا شود و اين تغيير تصادفی ، به حال شناوریمرغ مفيد باشد و بعد در اثر وراثت به نسلهای بعد منتقل شود و بماند . وحال آنكه اولا از نظر علم وراثت ، انتقال صفات اكتسابی و فردی و شخصی ،خصوصا صفات اكتسابی ، سخت مورد ترديد بلكه مورد انكار است ، و ثانياهمه اعضا و جوارح و اندامها از قبيل پرده لای انگشت مرغابی نيست . غالباهر كدام از اعضا جزء يك جهاز بسيار مفصل و پيچيدهای است نظير جهازهاضمه ، جهاز تنفس ، جهاز باصره ، جهاز سامعه و غيره . هر يك از اينجهازها يك دستگاه منظم و به هم پيوسته است كه تا همه اجزای آن به وجودنيايند ، كار و خاصيت منظور ، مترتب نمی شود . مثلا پردههای چشم چناننيست كه فرض شود هر كدام كار جدايی برای بدن انجام میدهد و هر كدام درطول ميليونها سال تدريجا به وجود آمده است ، بلكه چشم با همه پردهها ورطوبتها و اعصاب و عضلات كه از لحاظ كثرت و تنوع و انتظام و تشكل ،حيرت انگيز است ، مجموعا يك كار را انجام میدهد . قابل قبول نيست كهتغييرات تصادفی ، ولو در طول ميلياردها سال ، تدريجا جهاز باصره يا جهازسامعه را به وجود آورده باشد . اصل تكامل ، بيش از پيش ، |