باشند ميان بشر و خدا تا بشر خدا را پرستش كند ، و ديگر بدين جهت كهعدالت در ميان بشر برقرار شود ، و هيچكدام از ايندو مقدمه ديگری نباشد وهر دو هدف اصلی باشند و ديديم كه در قرآن هر دو هدف آمده است . چهمانعی دارد كه هر دو اصالت داشته باشند و هيچكدام مقدمه ديگری نباشد .نظير اين مطلب در مسائل ديگری كه قرآن طرح كرده است ، وجود دارد . مثلاقرآن روی مسئله تزكيه نفس تكيه كرده است . مسلما قرآن به امری كه آنراتزكيه و تهذيب نفس و به يك اعتبار تنميه و تثمير نفس مینامد تكيهكرده است چنانكه میفرمايد : " « قد افلح من زكيها و قد خاب من دسيها " رستگاری انسان را در گرو تزكيه نفس میداند . آيا از نظر اسلام تزكيهنفس ، خود هدف است ؟ آيا برای زندگی انسان و بعثت انبياء و خلقتانسان تزكيه نفس هدف است يا مقدمه است ؟ و اگر مقدمه است ، مقدمهچيست ؟ آيا مقدمه معرفه الله و اتصال به خدا و عبادت او است ؟ و يامقدمه برقراری عدالت اجتماعی است و انبياء آمدهاند كه عدالت اجتماعیرا برقرار كنند و برای برقراری آن ناچار بودهاند در بشر پارهای از صفاترا كه با زندگی اجتماعی جور در نمیآيد ، رذيله بخوانند و صفات ديگری راكه با زندگی اجتماعی مناسب است فضيلت بنامند و بگويند بايد انسان خودرا از صفاتی كه ضد اخلاق اجتماعی است همچون حسد ، كبر ، عجيب و خودپرستی، هواپرستی و . . . بپيرايد و به يك سلسله صفات ديگر كه اخلاق اجتماعیاست و به عدالت اجتماعی كمك میكند مانند راستی ، امانت ، احسان ،محبت ، تواضع و . . . بيارايد ؟ يا اينكه گفته شود اصولا تزكيه نفس قطعنظر از همه اينها خود هدف |