آيا جامعهای كه به حقيقت نزديكتر میشود ؟ يا ايمان يافته است ؟ يا بهحكمت و عدالت بيشتر رسيده است ؟ و يا به محبت بيشتر رسيده است ؟ نه، بلكه جامعهای ك ه بيشتر برخوردار است ، به صنعت بيشتر رسيده است وعلمی كه صنعت را برايش به وجود میآورد . و صنعت هم زندگی را برایانسان مرتب كرده و او را در جهان برخوردارتر كرده است . برخورداری هماز حدود برخورداريهای حيوانی و گياهی بيشتر تلقی نمیشود و آن را به هميناندازه میدانند كه رشد و سلامت بدن انسان را كه همان امر مشترك انسان وگياه است ، تامين كند . تغذيه انسان درست باشد كه امر مشترك ما و گياهاست ، تامين كند . توليد مثل انسان درست باشد كه مشترك ما و گياه است. تقاضای شهوانی بشر درست باشد كه مشترك بين انسان و حيوان است . و بهبرخورداریای بالاتر از اين قائل نيستند . پس كمال انسانی ماوراء كمالنباتی و حيوانی وجود ندارد . علم هم برای انسان حكم شاخ را دارد برایحيوان ، يعنی وسيلهای است برای تنازع با طبيعت يا تنازع با انسانهایديگر . اينها نظريات مختلف درباره كمال انسان بود . اكنون ببينيم از اسلام چهدرك میكنيم . ( اين مساله قابل توجه است . زيرا اين مباحث تاكنون طرحنشده و به اصطلاح هنوز خام است ) . نظريه عرفا از ديدگاه اسلام آيا اسلام به حقيقت به آن معنای ياد شده دعوت كرده است يا نه ؟ مانمیتوانيم حرف عرفا را صد در صد بپذيريم ، ولی اينقدر هست كه خدائی كهاسلام میگويد صرف يك موجودی از موجودات |