گذشته انسانها با بيماريها مبارزه میكردند . انسانهای ضعيف از بينمیرفتند ، قويها باقی میماندند و در نتيجه نسل انسان تدريجا قويتر میشد ونيز انسان دچار تراكم جمعيت نمیشد . ولی حالا اين طب سبب شده كهانسانهای ضعيف و مردنی را كه از نظر طبيعت محكوم به مرگ هستند بطورمصنوعی نگاه دارد . سپس نسل بعد از اين بوجود میآيد نه از اصلح ، نتيجهاينست كه نسل آينده بشريت رو به ضعف میرود . مثلا بچهای كه هفت ماههبه دنيا آمده است در قانون طبيعت محكوم به مرگ است ولی حالا كه طبپيشرفت كرده او را با وسائل خودش نگهداری میكند . درست است كه اومیماند ولی نسل او در آينده چه خواهد شد ؟ همچنين مسئله تراكم جمعيتپيش میآيد و در تراكم جمعيت بسا هست كه انسانهائی كه برای بهبود نسلبشر اصلح هستند از بين میروند و انسانهائی كه برای بهبود نسل بشر صلاحيتندارند به وسيلهای باقی میمانند . اينست كه اين موضوع مورد ترديد واقعشده است . مثال دوم : وسائل ارتباط جمعی در مورد وسائل خبررسانی و به اصطلاح وسائل ارتباط جمعی يا به تعبيرفارسی امروزی رسانههای گروهی ، آدم فكر میكند چه از اين بهتر كه اينجانشسته باشد و خبری را كه به آن علاقمند است سر ساعت بشنود . میگويند ولیاين را هم حساب بكنيد كه همين ، خودش چقدر دلهرهها و اضطرابها و چقدرناراحتيها برای بشر بوجود میآورد ! بسياری چيزها است كه مصلحت بشر ايناست كه آن را |