در ميان عرفا محی الدين عربی خيلی در اين زمينه بحث كرده است . ديگران كتابهائی به نام انسان كامل نوشتهاند . از جمله عبدالكريم ديلی كتابی نوشته است به نام انسان كامل كه چاپ شده است . عزيزالدين نسفی نيز به نام الانسان الكامل كتاب نوشته است . همچنين سيد محمد برقعی ( برادر مرحوم آقا ميرزا سيد حسن برقعی ) كه مرد عارف مسلك و شاعری است ، كتابی نوشته تحت همين عنوان . عرفا طبق مسلك خودشان نظريه روشنی درباره كمال انسان و انسان كامل دارند گو اينكه برای ديگران قابل قبول نباشد . آنها در اين زمينه صد در صد قاطع و جزم قضاوت میكنند و حرف عجيبی دارند . عرفا معتقدند كه حقيقت يكی است و بس و آن همان خدا است . آنها غير خدا را حقيقت نمیدانند و به نوعی ظل و چهره و سايه حقيقت میدانند و حقيقت بودن هر چيزی را هم كه ظاهرا قائل باشند ، به اعتبار انتساب آن به خداوند میدانند . از نظر عارف همه چيزشان و صفت و اسم خداوند است و ما تا وقتی اشياء را در مقابل خدا میبينيم و او را چيزی و اينها را چيز ديگری میدانيم و ثانی برای او قرار میدهيم ، در كفر و شرك و جهل و حجاب محض هستيم كه اگر به اين حال بميريم در ظلمت مردهايم يعنی حقيقت را درك نكردهايم . انسان آنوقت كامل است كه حقيقت را درك كند و به حقيقت هم برسد . اصطلاحی دارند تحت عنوان " وصول به حق " كه به معنای اين نيست كه العياذ بالله حق حلول كند در انسان . زيرا محال است كه خداوند حلول كند يا متحد با خلق بشود . آنان اصلا ثانی برای |