و تامی نازل فرموده لكن پيغمبر در تبليغ و رساندن آن به مردم كوتاهی كردهاست و اينها قسمتهائی كه پيغمبر اكرم به مردم نرسانده است با رای وخيال خود آنرا وضع میكنند ، و حال آنكه خداوند درباره قرآن كه به وسيلهپيغمبر به مردم ابلاغ شده است میگويد : " ما در اين كتاب از بيان هيچامر لازمی كوتاهی نكردهايم " و هم میفرمايد : " در قرآن بيان هر چيزی كهبرای مردم لازم است وجود دارد " خداوند فرمود كه آيات قرآن بعضی گواهبغض ديگر و مفسر بغض ديگرند و در ميان آنها هيچگونه اختلاف و تناقضیوجود ندارد " و اگر از ناحيه خدا نمیبود در آن اختلافات فراوانیمیيافتند " ظاهرا قرآن زيبا و باطن آن ژرفا است ، شگفتيهای آن تمامنمیشود و تيرگيها و تاريكيها جز به وسيله قرآن برطرف نمیگردد " .در كافی بعد از كتاب مقاييس بابی دارد تحت عنوان " باب الرد الیالكتاب و السنه و انه ليس شیء من الحلال و الحرام الا و قد جاء فيه كتاباو سنه " . همچنانكه عنوان باب حكايت میكند منظور ائمه اهل بيتعليهالسلام اينست كه پايه و اساس فكر نيازمندی به قياس ، يعنی نارسائیتشريعات الهی اسلامی نسبت به همه فروع و احتياجات ، غلط است . چنينناتمامی و نارسائی وجود ندارد . بديهی است كه مقصود اين نيست كه در هر مورد جزئی و در هر فرعی ازفروع در كتاب و سنت دستوری خاص رسيده است . چنين چيزی نه منظور استو نه ممكن ، همچنانكه مقصود آيه كريمه كه میفرمايد : « ما فرطنا فیالكتاب من شیء »و يا میفرمايد : « فيه تبيان كل شیء »اين نيست كه حكمهر واقعه جزئی و هر فرع از فروع ، جداگانه |