اگر دين را به صورت پديدهای كه در يك زمان ، تحت يك سلسله شرائط خاصزمانی و مكانی به وجود آمده است يعنی يك پديده وابسته به زمان و مكانخود فهميدهايم ، اولا آن دين نيست و ثانيا اگر دين باشد بايد متغير باشد. ولی اگر ما دين را عبارت از بيان قوانين تكامل اجتماعی بدانيم ، يعنیهمانطور كه مثلا علم ، قوانين تكامل طبيعی را كشف كرد ، دين ، قوانينتكامل اجتماعی را كه يك تكامل اكتسابی است از راه وحی بيان كرد ، دراين صورت قانون تكامل كه ديگر متكامل نيست ، چون قانون تكامل است .مثلا در تكامل طبيعی اگر گفتيد كه نباتات روی اين قوانين تكامل پيداكردهاند آيا همينطور كه نباتات تكامل پيدا كردهاند ، قوانين تكامل همتكامل پيدا كرده ؟ نه ، قانون ، پديده نيست ، پديدههای عالم تكامل پيدامیكنند . پيغمبر خودش پديده است و لهذا متولد میشود ، رشد میكند ، عمرمیكند و میميرد : " « انك ميت و انهم ميتون »" ولی قرآن ( قرآنمقصود اين كاغذها نيست . اگر مقصود اين كاغذها باشد كه اينها هم پوسيدهو كهنه میشود ) يك سلسله حقايق و معارف و يك سلسله قوانينی است كهبرای بشر آمده است ، لذا میماند . اين پيغمبر تو میميری ولی قرآن باقیمیماند . تو پديدهای ، قرآن ، قانون . پديده از بين میرود ، قانون باقیمیماند . س : برای رسيدن به تكامل معنوی و اخلاقی در جامعههايی كه امواج فساد درآنجا زياد است تكليف چيست ؟ . ج : اتفاقا در جامعههايی كه فساد هست و احيانا فساد بيشتر است ،زمينه برای تكامل روحی و اخلاقی انسان بيشتر است ، اشتباه نشود ، چونتكامل روحی و اخلاقی و معنوی انسان نتيجه مقاومت كردن در |