است . رد اين نظريه اكنون میپرسيم اين " مسؤوليت " چيست و چه معنائی دارد ؟ مسؤوليتيك امر مادی نيست ، يك امر معنوی به معنای غير مادی است . در مكتبمادی بايد جواب اين سؤالات را بدهند . حداقل اينست كه بگويند انساندارای وجدانی است كه او را مورد سؤال قرار میدهد ، مانند نفس لوامه كهدر منطق دين آمده است . در واقع انسان دارای دو شخصيت است يكی حيوانیو ديگر انسانی و ملكوتی كه وقتی كار خلافی میكند ، اين شخصيت ، شخصيتاولی را مورد عتاب قرار میدهد . و آنان منكر اين وجدانند . پس وقتیچنين چيزی نيست ريشه مسؤوليت كجا است ؟ . صرف نظر از ريشه مسؤوليت كه اگر هم نتوانند آنرا اثبات كنند بالاخرهبه آن قائلند ، اينكه من در مقابل افراد بشر مسؤولم ، من در مقابل نسلآينده مسؤولم و . . . چه معنائی دارد ؟ اينها كه مكتبشان مكتب مادی استو در عين حال میخواهند انسانيت و معنويتی برای انسان بسازند و او راملتزم به آن معنويت بكنند ، منهای خدا چنين انديشهای دارند ، و حتیسارتر در مكتب خودش میگويد : اگر پای خدا در كار باشد همه اين معنويتهااز ميان میرود ، چون ريشه همه اينها آزادی انسان است و اگر خدا باشدآزادی معنا ندارد و در صورت نبودن آزادی ، انتخاب بیمعنا است و درنتيجه مسؤوليت معنا نخواهد داشت ، بلكه به دليل اينكه خدا نيست وانسان آزاد است ، |