كرده است و دوره به دوره هم آنرا از طريق تعليم و تعلم منتقل كرده است، نه از طريق وراثت . تكامل طبيعی بدون اختيار و اكتساب انسان رخ دادهاست و با يك سلسله قوانين ارثی دوره به دوره طی شده است . ولی تكاملاجتماعی يا تاريخی انسان چون اكتسابی است و به دست خود انسان بوجودآمده است انتقالش از نسلی است و به دست خود انسان بوجود آمده استانتقالش از نسلی به نسلی و از دورهای به دورهای و احيانا از منطقهای بهمنطقهای ، بوسيله تو ارث نبوده و امكان هم نداشته است بلكه بوسيلهتعليم و تعلم و ياد دادن و ياد گرفتن ، و در درجه اول بوسيله فن نوشتنانجام شده است كه میبينيم قرآن كريم هم به قلم و ابزارهای نوشتن قسممیخورد : " « ن و القلم و ما يسطرون » ( 1 ) " و يا : " « اقرا باسمربك الذی خلق 0 خلق الانسان من علق 0 اقرأ و ربك الاكرم 0 الذی علمبالقلم »" ( 2 ) . خدای بزرگوار تو همان است كه قلم بدست گرفتن را به انسان آموخت يعنیاستعداد پيشرفت در تكامل تاريخی و تكامل اجتماعی به انسان داد .در اينكه جامعه بشر از بدو پيدايش ، از زمانی كه شروع كرده است بهايجاد تمدن ، رو به پيشرفت و رو به تكامل بوده است تقريبا جای بحثنيست . همه ما میدانيم كه همانطوری كه تكامل طبيعی تدريجا رخ داده است، تكامل اجتماعی هم تدريجا رخ داده است با پاورقی : 1 - سوره قلم آيه يك : " نون ، قسم به خامه و آنچه مینويسد " .2 - سوره علق : " بخوان به نام پروردگارت كه بيافريد ، انسان را ازخون بسته بيافريد ، بخوان و پروردگارت ارجمندتر است ، همانكه به وسيلهقلم بياموخت " . |