بودند ولی غالبا اينچنين نبود ، قهرا ضرورت پيدا میكرد كه مشكل به طريقديگر حل شود . در تاريخ میخوانيم كه گاهی شيعيان عراق يا خراسان پرسشهای خود را جمعمیكردند و به وسيله مسافران حج به مدينه میفرستادند و تا رسيدن جواب ششماه و يا يك سال طول میكشيد . در بعضی از اوقات ائمه تحت نظر بودند ويا در زندان میزيستند . امام صادق عليهالسلام مدتی در زمان منصور تحت نظربودند و كسی حق ملاقات با ايشان را نداشت . داستان مردی كه مسالهای داشت و میخواست از امام سؤال كند و چون امامتحت نظر بود امكان ملاقات نبود و آن مرد تدبيری انديشيد به اين نحو كهبه صورت خيار فروش در آمد و به بهانه فروختن خيار وارد خانه امام شد ومساله را پرسيد ، معروف است و همه میدانند . امام موسی بن جعفر عليهالسلام چند سال در زندانهای بصره و بغداد بودند ودر همانجا از دنيا رحلت كردند . در اين مواقع شيعه چه میكردند ؟ آيا مسالهای رخ نمیداد و يا تمام صورمختلف مسائل قبلا پرسيده شده بود و جوابهای آمادهای موجود بود ؟ثانيا تاريخ شيعه و ائمه شيعه حكايت میكند كه امامان ، اكابر اصحابخويش را كه مدتها شاگردی كرده بودند و آشنا با اصول و مبادی فقه شيعهبودند تشويق میكردند كه بنشينند و فتوا بدهند . امام صادق عليهالسلام به ابان بن تغلب فرمود ( 1 ) : « اجلس فی مسجد » پاورقی : 1 - جامع الرواه و سفينه البحار ذيل احوال ابان . |