است و عبادتی هم كه در اين مرحله باشد جز اينكه توام با چنين عرفانیباشد عملی نمیشود . معرفتهای بچگانه و عوامانه اين عبادت را نتيجهنمیدهد . پس عبادت برمیگردد به نظريه ايمان و ايمان هم برگشت به نظريه حقيقت. اسلام به ايمان و عبادت ، كه ايمان پيوند ادراكی با حقيقت است وعبادت ، پيوند عملی با حقيقت ، دعوت كرده است ، به حكمت و عدالتدعوت كرده است ، به محبت دعوت كرده است ، به جمال و زيبائی دعوتكرده است : « ان الله جميل و يحب الجمال » در " كافی " بابی داريمتحت عنوان " باب التجمل والزينه " . اسلام به همه اينها دعوت كرده است ، ولی كدام هدف اصلی است ؟ آياهمه اينها در عرض واحد هدف هستند ؟ يا اينكه هدف اصلی يك چيز است وآنهای ديگر يا مقدمه آن هستند و يا لازمه آن . مثل عبادت كه مقدمه رسيدنبه آن هدف است و يا محبت و . . . كه لازمه رسيدن به آن هدف هستند .يعنی اگر كسی برسد به حقيقت ، به هر چه كه از شؤون آن حقيقت است عشق ومحبت میورزد . به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همهعالم از اوست هدف اصلی در اسلام ما فكر میكنيم كه هدف همان " حقيقت " است يعنی خود " خدا " هدفاست . در منطق اسلام هدف فقط يك چيز است و آن خدا است . اصولا توحيداسلام جز اين ، اقتضا نمیكند ، اگر هم هدف ديگری |