عبادتی كه ما میكنيم در واقع يك نوع تسليم و مشايعت اختياری است ازيك عبادت تكوينی كه در همه موجودات است . " « يسبح لله ما فیالسموات و ما فی الارض " ( 1 ) " سبح لله ما فی السموات و ما فیالارض " ( 2 ) " لله يسجد من فی السموات و الارض » " ( 3 ) .از اين جهت توحيد در عبادت يعنی ذات حق يگانه آرمان بشر هم هست .همانطور كه ذات يگانهای است كه مثل و مانند ندارد و در ذاتش تركيبنيست و يگانه مبدا عالم است ، همينطور ذات يگانهای است كه تنها معبودبشر و يگانه موجود لايق پرستش بشر است . اين است كه میگوئيم توحيد هردو خاصيت را دارد ، از طرفی نوعی بينش و ديد و نوعی ارزيابی دربارههستی است و از طرف ديگر آرمان است برای بشر . ماركسيسم خود يك آرمان نيست اما مثلا ماركسيسم چنين نيست . جهان بينی ماركسيستی ، جهان بينی مادیاست . جهان بينی مادی نوعی ديد و ارزيابی درباره هستی و يك نوع فلسفههستی است كه طبعا در توجيه زندگی و زيستن نيز اثر دارد ولی خودش يكآرمان نيست . ماترياليسم هرگز نمیتواند به بشر آرمان عرضه بدارد .آرمانی كه ماركسيسم عرضه میدارد از جنبه اقتصادی است نه از جنبهماترياليستی . يعنی ماركسيسم اقتصادی ، آرمان به بشر عرضه میدارد . تازهآن هم آرمان انسانی نيست . يعنیپاورقی : 1 - سوره جمعه آيه . 1 2 - سوره صف آيه . 1 3 - سوره رعد آيه . 15 |