است كه در عراق مكتب رای و قياس به وسيله ابوحنيفه پيشوای معروف يكیاز فرقههای اهل تسنن پايه گذاری شد و برای قبول و سنديت حديث شرائطزيادی قائل شدند و ميدان فعاليت بدست رای و قياس افتاد . در حجاز گذشته از ائمه اهل بيت عليهم السلام كه عمل به قياس را باطلمیدانستند ، فقهاء عامه از قبيل مالك بن انس و شاگردانش نيز با قياسميانه خوبی نداشتند و چون فقهاء عراقی يعنی ابوحنيفه و اتباعش در مسائلفرضی خويش با كلمه " ارايت " شروع میكردند ، فقهاء حجاز آنها را "ارايتيون " میخواندند . در بعضی از احاديث ما نيز اشاره به اين جريانهست و بعضی از ائمه فرمودهاند : " ما اهل ارايت نيستيم " . البته بحث در اين مطلب از جنبه نظری كه آيا روش متاخرين صحيح استيا نه از حدود اين مقاله خارج است . آنچه گفته شد فقط به منظور مقايسهبين روش فقهی شخصيت بزرگی است كه موضوع مقاله ما است با روش فقهی كهغالب متاخرين دارند . معظم له عملا اينچنين نبود . اولا همان طوری كه اشاره كردم به تاريخ فقه آشنا بود و سبك فكرهایمختلف قدما و متاخرين را میشناخت و بعضی را تاييد و نسبت به بعضیانتقاد داشت و آنها را عامل انحراف فقه میدانست . ثانيا بر حديث و رجال حديث تسلط كامل داشت ، طبقات روات و محدثينرا كاملا میشناخت و خود يك طبقهبندی مخصوصی كرده بود كه بی سابقه بود ،با يك نگاه به سند حديث اگر خللی در |