قياس چيست ؟ در تعريف قياس گفتهاند : " قول مولف من قضايا بحيث يلزم عنه لذاتهقول آخر " يعنی قياس مجموعهای فراهم آمده از چند قضيه است كه به صورتيك واحد در آمده و به نحوی است كه لازمه قبول آنها ، قبول يك قضيه ديگراست . بعدا كه درباره ارزش قياس بحث میكنيم ، فكر را به تفصيل تعريفخواهيم كرد . اينجا ناچاريم اشاره كنيم كه : فكر عبارت است از نوعی عملذهن روی معلومات و اندوختههای قبلی برای دست يابی به يك نتيجه و تبديليك مجهول به يك معلوم . بنابراين از تعريفی كه برای قياس كرديم معلومشد كه قياس خود نوعی فكر است . فكر اعم است از اين كه در مورد تصورات باشد و يا در مورد تصديقات .و در مورد تصديقات هم فكر به سه نحو میتواند صورت گيرد ، كه يكی از آنسه صورت قياس است . پس فكر اعم از قياس است . به علاوه " فكر " بهعمل ذهن از آن جهت كه نوعی كار و فعاليت است اطلاق میشود ، اما قياسبه محتوای فكر كه عبارت است از چند قضيه با نظم و ارتباط خاص اطلاقمیگردد . اقسام حجت : حجت به نوبه خود بر سه قسم است . يعنی آنجا كه میخواهيماز قضيه يا قضايايی معلومه ، به قضيهای مجهول دست بيابيم ، سير ذهن مابه سه گونه ممكن است : 1 - از جزئی به جزئی ، و به عبارت بهتر از متباين به متباين . در اينحال سير ذهن ما افقی خواهد بود . يعنی از نقطهای به |