و يا اين است كه هر كدام از آنها بر بعضی از افراد ديگری صدق میكند ودر بعضی از قلمروهای خود با يكديگر اشتراك دارند و اما هر كدام برافرادی صدق میكند كه ديگری صدق نمیكند يعنی هر كدام قلمرو جداگانه نيزدارند . در اين صورت نسبت ميان آن دو كلی " عموم و خصوص من وجه "است و آن دو كلی را " عام و خاص من وجه " میخوانند .اول : مثل انسان و درخت ، كه هيچ انسان درخت نيست و هيچ درخت انساننيست ، نه انسان شامل ( افراد ) درخت میشود و نه درخت شامل افرادانسان میشود ، نه انسان چيزی از قلمرو درخت را در بر میگيرد و نه درختچيزی از قلمرو انسان را . دوم : مثل انسان و تعجب كننده كه هر انسانی تعجب كننده است و هرتعجب كننده انسان است ، قلمرو انسان همان قلمرو تعجب كننده است وقلمرو تعجب كننده همان قلمرو انسان است . سوم : مانند انسان و حيوان ، كه هر انسانی حيوان است اما هر حيوانیانسان نيست ( مانند اسب كه حيوان است ولی انسان نيست ) بلكه بعضیحيوانها انساناند مثل افراد انسان كه هم انساناند و هم حيوان . چهارم : مانند انسان و سفيد ، كه بعضی انسانها سفيدند و بعضی سفيدهاانساناند ( انسانهای سفيد پوست ) اما بعضی انسانها سفيد نيستند (انسانهای سياه و زرد ) و بعضی سفيدها انسان نيستند ( مانند برف كه سفيدهست ولی انسان نيست ) . در حقيقت دو كلی متباين مانند دو دايرهای هستند كه از |