رياضيات و طبيعيات و سياسيات و اخلاقيات و منزليات بوده باشد . و بهاين اعتبار بود كه میگفتند : ( هر كس فيلسوف باشد جهانی میشود علمی ،مشابه جهان عينی ) . مسلمين آنگاه كه میخواستند تقسيم ارسطوئی را درباره علوم بيان كنندكلمه فلسفه يا كلمه حكمت را بكار میبردند . میگفتند فلسفه ( يعنی علمعقلی ) بر دو قسم است : نظری و عملی . فلسفه نظری آن است كه درباره اشياء آنچنان كه هستند بحث میكند ، وفلسفه عملی آن است كه درباره افعال انسان آنچنانكه بايد و شايسته استباشد بحث میكند . فلسفه نظری بر سه قسم است : الهيات يا فلسفه عليا . رياضيات يا فلسفه وسطا . طبيعيات يا فلسفهسفلا . فلسفه عليا يا الهيات به نوبه خود مشتمل بر دو فن است : امورعامه ، و ديگر الهيات بالمعنی الاخص . رياضيات چهار بخش است و هر كدام علم عليحده است : حساب ، هندسه ،هيئت ، موسيقی . طبيعيات نيز به نوبه خود بخشها و اقسام زيادی دارد . فلسفه عملی نيزبه نوبه خود تقسيم میشود به علم اخلاق ، علم تدبير منزل ، علم سياست مدن.عليهذا پس فيلسوف كامل يعنی جامع همه علوم نامبرده . فلسفه حقيقی يا علم اعلی از نظر اين فلاسفه ، در ميان بخشهای متعدد فلسفه ، يك بخش نسبت بهساير بخشها امتياز خاص دارد و گوئی يك |