" هر الف ب است بالضروره " و گاهی به نحوی است كه ممكن است نباشد، در اينجا میگوييم " هر الف ب است بالامكان " . ضرورت به نوبه خوداقسامی دارد كه وارد بحث آن نمیشويم ، و به هر حال ضرورت و امكان را "جهت قضايا " مینامند ، و قضيهای كه در آن ذكر جهت شده باشد " قضيهموجهه " خوانده میشود ، و اگر ذكر جهت نشده باشد " قضيه مطلقه "ناميده میشود . قضيه شرطيه متصله نيز به نوبه خود تقسيم میشود به : حقيقيه و مانعةالجمع و مانعة الخلو ، چنانكه در منطق با مثالهايش مسطور است ، و مابرای اختصار از ذكر آنها خودداری میكنيم . |