يك نظام جبری است ( 1 ) . در بحث علت و معلول گفتيم كه اصل سنخيت ميان علت و معلول به فكر ماانتظام خاص میبخشد و يك پيوستگی خاصی ميان اصلها و فرعها ، ميان علتهاو معلولها در ذهن ما مجسم میكند . اكنون میگوييم اين اصل كه هر ممكن الوجود از علت خود ضرورت كسبمیكند كه از جهتی مربوط است به علت و معلول و از جهتی مربوط است بهضرورت و امكان ، به نظام فكری ما درباره جهان رنگ خاص میدهد و آن اينكه اين نظام يك نظام ضروری و حتمی و تخلف ناپذير است . فلسفه اينمطلب را با عبارت كوتاه " اصل ضرورت علت و معلولی " بيان میكند .اگر ما اصل عليت غائی را در طبيعت پذيريم ، يعنی بپذيريم كه طبيعتدر سير و حركت خود غاياتی را جستجو میكند و همه غايات هم به يك غايتاصلی كه غايه الغايات است منتهی میگردد ، باز نظام حاكم بر جهان رنگتازه ديگری پيدا میكند . ما در اينجا وارد بحث غايات كه فوق العادهجالب و مهم است نمیشويم و به دروس اختصاصی فلسفه واگذار میكنيم .بحث ما درباره كليات فلسفه در اينجا به پايان میرسد ، ولی باز هممسائلی هست كه لازم است اجمالا با كلياتی از آنها آشنا شويم ، مانندوحدت و كثرت ، قوه و فعل ، جوهر و عرض ، مجرد و پاورقی : ( 1 ) اين جبر ، با جبری كه در مقابل اختيار در مورد انسان بكار بردهمیشود يكی نيست . اين دو نبايد با يكديگر اشتباه شود . ضروری بودن نظامجهان با اختيار انسان منافات ندارد . |