سؤالات است فلسفه و علوم است . در عين حال منطق با پاسخ همه اينها كهفلسفه و علوم میدهند سرو كار دارد . يعنی خود به اين پرسشها پاسخ نمیگويد، اما طرز پاسخگويی صحيح را ارائه میدهد . در حقيقت منطق نيز به يكی ازچگونگيها پاسخ میدهد و آن چگونگی تفكر صحيح است ، اما اين چگونگی از نوع" چگونه بايد باشد " است نه از نوع " چگونه هست " ( 1 ) .نظر به اين كه به استثنای سؤال اول و سؤال هشتم همه سؤالات ديگر را باكلمه " آيا " در فارسی و يا " هل " در عربی میتوان طرح كرد معمولامیگويند همه سؤالات در سه سؤال عمده خلاصه میشود : چيست ؟ ما ؟ آيا ؟ هل ؟ چرا ؟ لم ؟ حاجی سبزواری در منظومه منطق میگويد :
پاورقی : ( 1 ) اگر بپرسيد كه پاسخ به اين سؤالات بر عهده چه علمی است ؟ جواباين است كه در فلسفه الهی ثابت شده است كه پاسخگويی به سؤال اول و دوميعنی چيستی و هستی بر عهده فلسفه الهی است . پاسخگويی به سؤال نهم يعنیچرايی كه سؤال از علت است ، اگر از علل اوليه يعنی علتهای اصلی كه خودآن علتها علت ندارند سؤال شود پاسخ آن با فلسفه الهی است ، اما اگر ازعلل نزديك و جزئی سؤال شود پاسخ آن بر عهده علوم است . اما پاسخ بهساير سؤالات كه بسيار فراوان است يعنی سؤال از چگونگيها و چنديها وكجائيها و كيها ، همه بر عهده علوم است و به عدد موضوعاتی كه دربارهچگونگی آن موضوعات تحقيق میشود علوم تنوع پيدا میكند . |