است ؟ عواطف انسانها نسبت به يكديگر به همان نسبت پيشروی پيدا كردهاست ؟ آيا بهره كشی انسان از انسان واقعا از بين رفته است ؟ يا شكلعوض شده است ولی معنی به درجاتی فزونی گرفته است ؟ آيا تجاوز انسان بهحقوق انسان كاهش يافته است ؟ آيا به همان نسبت كه ابزار پيشرفت كردهاست و به همان نسبت كه ساختمان اجتماعی تنوع و تشكل پيدا كرده است بههمان نسبت اين مسائل هم پيش رفته است ؟ يا نه ، اين مسائل به حال اولباقی مانده است ؟ و يا ممكن است كسی مدعی شود كه اين مسائل نه تنهاپيش نرفته ، بلكه عقب گرد هم كرده است . به عبارت ديگر آيا بطور كلیارزشهای انسانی و اساسا آنچه كه ملاك و معيار انسانيت انسان است همبهمان نسبت جلو آمده است ؟ در اين مورد نظريات مختلفی وجود دارد ،بعضيها بطور كلی منكر و بدبيناند به اينكه از اين جهت پيشرفتی برایانسان حاصل شده باشد چون میگويند اگر ملاك پيشرفت ، آسايش و سعادتانسان است مشكل است كه بتوانيم اينها را پيشروی حساب كنيم . حتی درمورد ابزارها نيز چنين سخنی را گفتهاند . راجع به اينكه چرا پيشرفتابزارسازی از نظر آسايش انسان مورد ترديد قرار گرفته است كه آيا پيشرویاست يا نه ، دو مثال برايتان عرض میكنم : مثال اول : سرعت يكی از چيزهائی كه از لحاظ رابطه انسان با طبيعت و از نظر ابزارسازیفوق العاده پيشروی كرده است ، سرعت است . يعنی انسان در ابزار آنچنانپيشرفت كرده است كه سرعت را به حد بالايی رسانده |