يعنی انسان كامل ، انسانی است كه محبتش نسبت به غير خود بيشتر است .هر چه انسان غير خود را و مخصوصا انسانهای غير خود را يا لااقلجاندارهای غير خود و بطور كلی تمام جهان را بيشتر دوست داشته باشد و بهآن مهر بورزد ، كاملتر است . و هر چه انسان به غير خود بیمحبتتر وخشكتر باشد ، به چيز ديگر ديگر علاقه نداشته و خودپرست باشد ، بدتر وناقصتر است و اخلاق او را محكوم میكند و چون محور اخلاق فاسد خودپرستیاست . به هر نسبت كه انسان از خودپرستی خارج و به غير پرستی برسد ، بههمان نسبت دارای اخلاق ممدوح است . اين هم يك نظر است كه هندوها رویاين مطلب تكيهای دارند و تكيه بجائی است . گاندی در كتاب " اين استمذهب من " بسيار خوب روی اين مسئله تكيه كرده است . البته هندوها ،هم روی " حقيقت " تكيه میكنند و هم روی " محبت " و نسبت به تمدنغرب كه اين دو چيز را دفع كرده و از بين برده است انتقاد دارند . 5 - كمال انسان در زيبايی است نظريه ديگر اين است كه كمال انسان در جمال و زيبائی است ولی نه صرفزيبائی جسمانی بلكه بيشتر زيبائی روحی . به عبارت ديگر [ معتقدين به ايننظريه ] كمال انسان را در هنر و كارها و فعاليتهای ظريف كه ناشی از روحظريف است میدانند و همه چيز را تحت عنوان ظريف و زيبا میآورند ، حتیاخلاق را هم كه ما خوب میگوئيم ، میگويند چون زيبا است كمال است . ازنظر آنها علم از مقوله زيبايی است ، خود |