جزئيه باشد ، قياس ما منتج نيست . مثلا : " هر انسانی حيوان است ، و هر اسبی حيوان است " منتج نيست ، زيراهر دو مقدمه ، موجبه است و بايد يكی موجبه و ديگری سالبه باشد . وهمچنين : " هيچ انسانی علفخوار نيست ، و هيچ كبوتری علفخوار نيست "منتج نيست ، زيرا هر دو مقدمه سالبه است . و همچنين " هر انسانی حيواناست ، و بعضی از اجسام حيوان نيست " عقيم است ، زيرا كبرای قياس ،جزئيه است و بايد كليه باشد . شكل سوم و شرايط آن : اگر " حد وسط " موضوع در هر دو مقدمه باشد شكل سوم است ( 1 ) .شرايط شكل سوم عبارت است از : الف - موجبه بودن صغرا . ب - كليت يكی از دو مقدمه . عليهذا قياس ذيل : " هيچ انسانی نشخوار كننده نيست ، هر انسانینويسنده است " عقيم است ، زيرا صغرا سالبه است . و همچنين " بعضی ازانسانها عالمند ، و بعضی از انسانها عادلند " عقيم است ، زيرا هر دومقدمه ، جزئيه است و لازم است يكی از دو مقدمه كلی باشد .شكل چهارم و شرايط آن : شكل چهارم آن است كه " حد وسط " موضوع در صغرا وپاورقی : ( 1 ) مثل اين كه بگوييم هر انسانی فطرتا علم دوست است ، هر انسانیفطرتا عدالتخواه است ، پس بعضی علم دوستان عدالتخواهند . |