حرارت منبسط میشود " قياس عقيم است و مولد نيست . زيرا قياس ما شكلاول است و صغرای قياس ، سالبه است در حالی كه بايد موجبه باشد .همچنين اگر بگوييم : " انسان حيوان است ، بعضی حيوانها نشخوار كنندهاند" باز هم قياس ما عقيم است ، زيرا شكل اول است و كبرا جزئيه است وحال آنكه كبرای شكل اول بايد كليه باشد . شكل دوم : اگر " حد وسط " در هر دو مقدمه محمول واقع شود شكل دوم است .اگر بگوييم : " هر مسلمانی معتقد به قرآن است . هر كس آتش راتقديس كند معتقد به قرآن نيست . پس هيچ مسلمانی آتش را تقديس نمیكند" شكل دوم است .شكل دوم بديهی نيست ، به حكم برهان اثبات شده كه با رعايت شرايطی كهذيلا ذكر میكنيم منتج است . از ذكر برهان مزبور صرف نظر میكنيم و بهشرايط آن میپردازيم .شرايط شكل دوم شرايط شكل دوم دو چيز است : الف - اختلاف مقدمتين ( صغرا و كبرا ) در كيف ، يعنی " ايجاب وسلب " .ب - كليت كبرا . عليهذا اگر دو مقدمه ، موجبه يا سالبه باشد ، و يا اگر كبرا |