شكل اول است . مثلا اگر بگوييم : " هر مسلمانی معتقد به قرآن است ، و هر معتقد بهقرآن اصل تساوی نژادها را كه قرآن تأييد كرده است قبول دارد ، پس هرمسلمانی اصل تساوی نژادها را قبول دارد " شكل اول است ، زيرا حد وسط (معتقد به قرآن ) محمول در صغرا و موضوع در كبرا است ، و اين طبيعی ترينشكلهای قياس اقترانی است . شكل اول بديهی الانتاج است ، يعنی اگر دومقدمه ، صادق باشند و شكل آنها نيز شكل اول باشد ، صادق بودن نتيجه بديهیاست . و به عبارت ديگر : اگر ما علم به مقدمتين داشته باشيم و شكلمقدمتين از نظر منطقی شكل اول باشد ، علم به نتيجه ، قهری و قطعی است .عليهذا نيازی نيست كه برای منتج بودن شكل اول اقامه برهان بشود ، برخلاف سه شكل ديگر كه منتج بودن آنها به حكم برهان اثبات شده است . شرايط شكل اول : شكل اول به نوبه خود شرايطی دارد . اين كه گفتيم شكل اول بديهی الانتاجاست به معنی اين است كه با فرض رعايت شرايط ، بديهی الانتاج است .شرايط شكل اول دو تا است : الف - موجبه بودن صغرا پس اگر صغرا سالبه باشد قياس ما منتج نيست .ب - كلی بودن كبرا پس اگر كبرا جزئيه باشد قياس ما منتج نيست .عليهذا اگر گفته شود : " انسان فلز نيست و هر فلزی در |