يكديگر جدا هستند و از داخل يكديگر نمیگذرند . دو كلی متساوی ، مانند دودايرهای هستند كه بر روی يكديگر قرار گرفتهاند و كاملا بر يكديگر منطبقند. دو كلی عام و خاص مطلق ، كوچكتر در داخل دايره بزرگتر قرار گرفته است. و دو كلی عام و خاص من وجه ، مانند دو دايرهای هستند كه متقاطعند و بادو قوس يكديگر را قطع كردهاند . در ميان كليات فقط همين چهار نوع نسبت ممكن است برقرار باشد . نسبتپنجم محال است ، مثل اين كه فرض كنيم يك كلی شامل هيچيك از افرادديگری نباشد ولی ديگری شامل تمام يا بعضی افراد آن بوده باشد . كليات خمس از جمله مباحث مقدماتی كه منطقيين معمولا آن را ذكر میكنند ، مبحثكليات خمس است . بحث كليات خمس مربوط است به فلسفه نه منطق .فلاسفه در مباحث ماهيت به تفصيل در اين مورد بحث میكنند . ولی نظر بهاين كه بحث درباره " حدود " و " تعريفات " متوقف به آشنائی باكليات خمس است ، منطقيين اين بحث را مقدمه برای باب " حدود "میآورند و به آن نام " مدخل " يا " مقدمه " میدهند .میگويند هر كلی را كه نسبت به افراد خود آن كلی در نظر بگيريم ورابطهاش را با افراد خودش بسنجيم از يكی از پنج قسم ذيل خارج نيست :1 - نوع . |