مقوله اضافه ، مقوله جده ، مقوله فعل ، مقوله انفعال . به عقيده ارسطوئيان ، حركت ، تنها در مقوله كم و مقوله كيف و مقولهاين واقع میشود . در ساير مقولات حركت صورت نمیگيرد . تغييرات سايرمقولات همه دفعی است و به عبارت ديگر ساير مقولات از ثبات نسبیبرخوردارند ، و سه مقولهای هم كه حركت در آنها وقوع میيابد ، نظر به اينكه خود حركت دائم نيست ، گاه هست و گاه نيست ، بر آن سه مقوله نيزثبات نسبی حكمفرما است . پس در فلسفه ارسطو ثبات بيش از تغيير ، ويكنواختی بيش از دگرگونی به چشم میخورد . بو علی سينا معتقد شد كه در مقوله وضع نيز حركت صورت میگيرد . يعنیاو ثابت كرد كه برخی حركات ، مانند حركت كره بر گرد محور خودش ، ازنوع حركت وضعی است نه از نوع حركت أينی . از اينرو حركات أينی بعد ازبو علی اختصاص يافت به حركات انتقالی . آنچه بو علی كشف كرد و موردقبول ديگران واقع شد وجود يك حركت ديگر نبود ، بلكه توضيح ماهيت يكنوع حركت بود كه ديگران آنرا از نوع حركت أينی میدانستند و او ثابتكرد كه از نوع حركت وضعی است . از جمله تحولات اساسی كه در فلسفه اسلامی و به وسيله صدرالمتألهين رخداد ، اثبات حركت جوهريه بود . صدرالمتألهين ثابت كرد كه حتی بر اصولارسطوئی ماده و صورت نيز بايد قبول كنيم كه جواهر عالم در حال حركتدائم و مستمر میباشند ، يك لحظه ثبات و همسانی در جواهر عالم وجودندارد و اعراض ( يعنی نه مقوله ديگر ) به تبع جوهرها در حركتاند . ازنظر صدرالمتألهين ، |