و اعراض جهان است يا عميق و اساسی است و در جهان هيچ امر ثابتی وجودندارد ؟ به علاوه آيا تغييراتی كه در جهان رخ میدهد دفعی و آنی است ياتدريجی و زمانی ؟ اين مسأله نيز مسألهای كهن است و در يونان باستان نيز مطرح بوده است. ذيمقراطيس ( دموكريت يا دموكريتوس ) كه پدر نظريه اتم شناخته میشودو به فيلسوف خندان هم مشهور است مدعی بود كه تغييرات و تحولات ، همهسطحی است . زيرا اساس هستی طبيعت ذرات اتمی است و آن ذرات ازلا وابدا در يك حالند و تغيير ناپذيرند . اين تغييراتی كه ما مشاهده میكنيمنظير تغييراتی است كه در يك توده سنگريزه مشاهده كنيم كه گاهی به اينشكل و گاهی به شكل ديگر گرد هم جمع شوند ، كه به هر حال در ماهيت وحقيقت آنها تغييری رخ نمیدهد . اين ديد همان است كه به ديد " ماشينی " معروف است ، و اين فلسفه ،نوعی فلسفه مكانيكی است . ولی فيلسوف ديگری هست يونانی به نام هرقليطوس ( هراكليت ياهراكليتوس ) كه او برعكس مدعی است كه هيچ چيزی در دو لحظه به يك حالنيست . اين جمله از او است : ( نمیتوان دو بار در يك رودخانه پای نهاد) زيرا در لحظه دوم ، نه فرد همان فرد است و نه رودخانه آن رودخانه است. البته اين فلسفه از آن جهت نقطه مقابل فلسفه ذيمقراتيس قرار گرفتهاست كه همه چيز را در حال جريان و عدم ثبات میبيند ، اما از نظر ضدمكانيكی يعنی از نظر به اصطلاح ديناميكی بيانی ندارد . در فلسفه ارسطو در اين كه همه اجزاء طبيعت تغيير میپذيرد |