ديگری میپرسيم كه پوپك چيست ؟ او در جواب میگويد : پوپك نام مرغیاست . يا مثلا در عبارت منطقيين به لفظ ( كلمه ) بر میخوريم ، از ديگریمیپرسيم كه ( كلمه ) در اصطلاح منطقيين چيست ؟ او میگويد : ( كلمه ) دراصطلاح منطقيين عبارت است از ( فعل ) در اصطلاح نحويين . بديهی است كه رابطه لفظ و معنی رابطهای است قراردادی و اصطلاحی ، خواهاصطلاح عام يا اصطلاح خاص . در پاسخ اينچنين سؤالی بايد موارد استعمال را جستجو كرد و يا به كتبلغت مراجعه كرد . اينچنين سؤالی ممكن است پاسخهای متعدد داشته باشد وهمه آنها هم صحيح باشد . زيرا ممكن است يك لفظ در عرفهای مختلف ،معانی مختلف داشته باشد ، مثلا يك لفظ در عرف اهل منطق و فلسفه ممكناست معنی خاص داشته باشد و در عرف اهل ادب معنی ديگری . همچنانكهلغت ( كلمه ) در عرف عام و هم در عرف علمای ادب يك معنی دارد ، و درعرف منطقيين معنی ديگری . يا لغت ( قياس ) در عرف منطقيين يك معنیدارد و در عرف فقها و اصوليين معنی ديگری . وقتی يك لفظ در عرف واحد دو معنی يا چند معنی مختلف داشته باشد ، دراينگونه موارد بايد گفت اين لغت در فلان اصطلاح به اين معنی است و درفلان اصطلاح ديگر به فلان معنی ديگر است . پاسخهائی كه به اينگونه سؤالاتداده میشود ( تعريف لفظی ) ناميده میشود . ولی گاهی كه از چيستی يك شیء سؤال میشود مورد پرسش معنی لفظ نيست ،بلكه حقيقت معنی است . نمیخواهيم |