فرضيه حكمای اسلامی درباره وحی به نظر ما بهترين فرضيه همين فرضيهای است كه حكمای اسلامی گفتهاند . باتوجه به اينها ، آنها آمدند اينجور گفتند كه انسان از جنبه استعدادهایروحی حكم يك موجود دو صفحهای را دارد . خواستند بگويند چون ما دارای روحهستيم و تنها اين بدن مادی نيستيم ، روح ما دو وجهه دارد : يك وجههاشهمين وجهه طبيعت است . علوم معمولیای كه بشر میگيرد از راه حواس خودشمیگيرد . اصلا حواس وسيله ارتباط ماست با طبيعت . آنچه از حواس میگيرددر خزانه خيال و خزانه حافظه جمعآوری میكند و در همانجا به يك مرحلهعالیتری میبرد ، به آن كليت میدهد ، تجريد میكند ، تعميم میدهد ( كه بهعقيده آنها تجريد و تعميم يك مرتبه عالیتری ا ست از مرتبه احساس ، كهحالا نمیخواهيم درباره آن بحث كنيم ) . ولی گفتهاند اين روح انسان يكوجهه ديگری هم دارد كه به آن وجهه سنخيت دارد با همان جهان ما بعدالطبيعه . به هر نسبت كه در آن وجهه ترقی كند میتواند تماسهای بيشتریداشته باشد . مولوی میگويد :
پاورقی : . 1 البته روح عارف را میگويد كه سخنی كه میگويد به قول او سخن حقاست . |