« من امن بالله و اليوم الاخر »... " (1) . گاهی ملائكه هم هست به عنواناينكه واسطه وحی هستند ، و مسأله ملائكه هم مطرح است . به هر حال قيامتدر قرآن هر جا كه مطرح شده به عنوان يك چيزی [ مطرح شده ] كه به آنايمان بياوريم . آنها كه گفتند " اصول دين " يعنی چيزهايی كه ما بايدبه آنها ايمان بياوريم ، نگفتند به نماز ايمان بياوريد ولی گفتند به خداايمان بياوريد و به پيغمبر و به قيامت ، و اتفاقا مطلبی كه خودتان درآخر اشاره كرديد و خواستيد رد بكنيد درست نيست ، [ معاد ] يك موضوعايمانی هم هست ، يعنی همينطور كه خدا در فطرت و روح انسان يك پايهایدارد و انبياء و نبوت هم همين جور ، معاد هم در روح انسان يك پايهایدارد ، يعنی همين تمايل به بقا يك چيزی است در انسان . انسان فكرش وشعورش و ادراكش به گونهای است كه نمیتواند فنا و نيستی خودش رابپذيرد ، : لااقل معادش را به صورت بقای نامش ، بقای يادگارش ، به يكصورت " بقايی " میپذيرد ، میخواهم بگويم در روح انسان مايهای از ايماننسبت به معاد هست . به هر حال حرف اساسی اين است : شما بخواهيد اصولدين را دو تا بدانيد يا سه تا ، به جايی ضرر نمیزند . متكلمين كه اينحرف را گفتند اساس حرفشان اين بوده كه در قرآن معاد جزء موضوعاتايمانی شناخته شده . حالا شما در عين حال میخواهيد قبول بكنيد میخواهيدقبول نكنيد ، قبول هم نكنيد به جايی ضرر نمیزند . - ما آن دو اصل را از طريق عقل و استدلال میپذيريم يعنی علائم ، استدلال ،دليل ، مطالعات علمی ، در حالی كه معاد را از اين طريق نمیتوانيمبپذيريم . فرق ايندو اين است . استاد : به اندازهای كه در نبوت میشود بحث كرد [ و ] دليل عقلی [آورد ] ، در معاد هم میشود بحث كرد . - اما مطلب درباره طرح مسأله نبوت بود كه جنابعالی فرموديد كه يكی ازمسائل اين است كه آيا بشر احتياج و ضرورتی داشت به اينكه انبيائیبرايش بيايد يا نه ، كه سؤال شبيهش را آقای دكتر . . . كردند . اتفاقاجوابی كه داديد ، اعتراضی بود كه بنده به صحبت خود شما داشتم و آن اينكهاصولا طرح سؤال به اين شكل درست نيست . پاورقی : . 1 بقره / . 62 |