ديگر بعد از اين بايد دنبال حل اين مشكلات برود ، دنيای فيزيك ديگرتقريبا دنيای ساده شناخته شده است . از جمله مدعی بود ( در همين جلسهگفتهام ، تكرار میكنم ) زمانی كه در پاريس تحصيل میكردم روزی با خانمقديم خودم قرار گذاشته بودم كه با هم برويم سينما ، ساعت 4 بعد از ظهر ،و موعدمان در فلان متر و بود . من چند دقيقه قبل از آن رسيدم ، از پلههارفتم پايين ، در يك لحظه يكمرتبه مثل اينكه روشن شد برايم ، تهران راديدم ، خانه برادرم را ديدم در حالی كه جنازه پدرم را میآورند بيرون ،مردم هم دارند گريه میكنند ، افراد را هم ديدم و بعد ديگر تمام شد .بیحال شدم بهطوری كه بعد از چند دقيقه زنم كه آمد ، گفت تو چرا رنگتاينقدر پريده ؟ به او نگفتم ، گفتم مثلا مريضم ، و اين را همين طور نگهداشتم ببينم قضيه چه بود ، حقيقتی بود يا نه ؟ و بعد ديدم نامههای پدرمكه مرتب میآمد نيامد و بعد ديدم برادرم نامه مینويسد و چون میدانستند منناراحت میشوم خبر نمیدادند . آخر ، وقتی من اصرار كردم معلوم شد پدرممرده ، و بعد كيفيت و جزئيات را خواستم ، معلوم شد پدرم وقتی كه مردهدر خانه برادرم بوده و همان لحظهای كه من آن جور يكدفعه ديدم كه جنازهپدرم را میآورند ، منطبق میشد با همان وقتی كه جنازه پدرم را میآورندبيرون . اين وجود دارد ، اما چيست ؟ كسی نمیتواند توجيه كند . |