هم زدن میآورم . آنها اساسا پيغمبر نبودهاند . بنابراين قرآن معجزه رااعم میداند از اينكه شخصی پيغمبر باشد يا نباشد ، همچنانكه حتی مسألهالهام و اينكه به كسی از غيب چيزی القاء بشود نيز اعم است از اينكهشخص پيغمبر باشد يا نباشد باز به دليل اينكه خود قرآن برای افرادی كهآنها پيغمبر نيستند اين قضايا را نقل میكند مثل داستانهايی كه برای حضرتمريم نقل كرده . مريم مسلم پيغمبر نبوده ، قرآن هم هر جا كه پيغمبران رااسم برده اسم مريم را به عنوان يك پيغمبر نبرده و حال آنكه قرآن معجزاتو خوارق عادات و الهامات والقائاتی برای مريم نقل میكند كه حتی پيغمبرزمانش زكريا تعجب میكند و به مريم میگويد : " « يا مريم انی لك هذا " اينها از كجاست ؟ گفت : " « هو من عند الله »" ( 1 ) . بنابرايناگر ايرادی وارد باشد بر قرآن وارد است نه بر ما ، به جهت اينكه قرآنهم معجزه را برای غير پيغمبران ذكر كرده ، قرآن هم وحی و الهام را برایغير پيغمبران ذكر كرده . پيغمبر چيز ديگری است . حساب نبوت حساب خبرباز آوردن است كه درباره آن جداگانه بايد بحث كنيم . اما مسأله دومی كه ايشان گفتند كه آيا وقايع جهان جبری است يا جبرینيست ؟ اين اندازه كه نظامی در عالم هست و روی آن نظام قضايا قابل پيشبينی است اين مقدار قابل ترديد نيست كه همين طور است و اگر غير از اينبود احدی حتی پيغمبران برايشان مقدور نبود كه از آينده خبردار شوند ،يعنی هر كسی هم كه از آينده خبردار میشود از طريق نشانههايی است كه ازراه علتهای قبلی [ حاصل میشود ] . اگر علم ما هم به تمام جريانهای عالماحاطه پيدا كند تمام اوضاع آينده را میتوانيم پيشبينی كنيم . اينكهحادثهای كه بعد میخواهد برای كسی پيش بيايد واقعا پيش آمدنی باشد ، يكحقيقتی است . بله ، يك بحث خيلی عالی فقط در ميان علمای شيعه هست ودر غير علمای شيعه نيست به نام بداء ، خلاصه يعنی تغيير سرنوشت . همان |