در آياتی كه قرآن به عنوان اعجاز ، مردم را دعوت میكند ، مثلا : "²فأتوا بعشر سور مثله مفتريات و ادعوا من استطعتم من دون الله »" و هرچه كمك هم میخواهيد بگيريد غير از خدا ، اين مفهوم مخالفش اين میشود كهاگر شما كه مدعی اين امر هستيد خدا را به استطاعت بگيريد خواهيد توانستچنين كاری بكنيد ، در حالی كه اين هم نيست زيرا پيغمبر اسلام خاتمپيغمبران بوده و آن اشخاصی كه مدعی بودند ، اگر میخواستند خدا را هم كمكبگيرند خدا به كمك هر كسی در اين مقوله نمیآيد . در اين موارد منظورچيست ؟ جواب : نه ، مقصود اين است كه هيچ صاحب قدرتی جز خدا نمیتواند .اساسا يك ادبی در بيان قرآن هميشه هست كه در هيچ مسألهای خدا رافراموش نمیكند . حتی اگر توهمی نسبت به خداوند پيش بيايد فورا آن رارد میكند . كلمه " « من دون الله »" كه از كلماتی است كه در قرآنزياد مكرر شده هميشه در چنين موردی است . مثلا اگر كلمه " « من دون اللهغ " نبود اين جور بود : محال است ديگر مثل اين قرآن به وجود بيايد .فورا يك كسی در ذهنش بيايد : يعنی خدا هم اگر بخواهد نمیتواند مثل اينرا ايجاد كند ؟ اينجا اين جور میخواهد بگويد : جز خدا احدی قادر نيستچنين كاری را بكند . مقصود اين است كه جز خدا احدی قادر نيست اما اينكهكسانی را كه شما دعوت میكنيد ، آنهايی كه قادر نيستند ، اجابت میكننديا نمیكنند ، يا خدا را كه شما دعوت میكنيد آيا اين دعوت شما رامیپذيرد يا نمیپذيرد ، مطلب ديگری است . صحبت در اين است كه جز خدااحدی قادر نيست . " « و ادعوا من استطعتم من دون الله »" معنايش ايناست : غير از خدا هر كه را كه شما فرض میكنيد دعوتش كنيد بيايد ،قدرت ندارد . " « من دون الله »" استثنای از ناحيه قدرت است نه ازناحيه دعوت ، برای اينكه اين توهم پيش نيايد كه قرآن میخواهد بگويدديگر مثل اين قرآن محال است ، هر كسی بخواهد چنين كاری را بكند ولو خداباشد . میخواهد بگويد صحبت خدا نيست ، خداوند اجل و ارفع از اين استكه ما او را عاجز و ناتوان از مثل قرآن بدانيم . مقصود اين است : غير ازخدا هر كسی را كه شما فرض كنيد ، قادر نيست . |