میخوابانند كه اراده و شعور ظاهرش را بر كنار كنند تا شعور باطنش آزادو مانع از جلويش برداشته شود و به فعاليت بپردازد ، و لهذا اگر اولشعور ظاهر مقاومت كند اصلا نمیگذارد ، كنار نمیرود و تا كنار نرفته از اوكاری ساخته نيست . اما مطلب دوم ، الان من نمیدانم چون در اين كتابهانخواندهام كه آيا بعد كه او را خواباندند باز هم بايد آن چيزی كه تلقينمیكنند برخلاف خواسته او نباشد مثل اينكه او در حال عادی هيچ وقت حاضرنيست كه يك آدم بیگناه را بكشد و آن آدمی كه در شعور ظاهرش حاضر نيستكسی را بكشد آيا ممكن نيست كه در حال خواب مصنوعی اين كار را به اوتلقين كنند يا نه ؟ شايد آنجا هم همينطور باشد . البته اين بحث فقطنشانه اين است كه قوهای در بشر وجود دارد كه اسم آن را " شعور باطن "گذاشتهاند و اين قوه شعور باطن كارهايی میتواند انجام بدهد كه شعور ظاهرقادر بر انجام آن نيست يعنی كارهای خارقالعادهای انجام میدهد مثل همينكه بدن را آنچنان قبضه میكند كه وقتی او نخواهد احساس درد كند بدن هماحساس درد نمیكند و او میتواند بسياری از بيماريها را شفا بدهد يعنی [اگر ] تصميم بگيرد كه اين بيماری رفع بشود آن بيماری را رفع میكند ، برایاينكه ريشه فعاليت شعور باطن اين است كه قبول كند و بپذيرد كه اين كاررا انجام دهد . تا شعور ظاهر هست شعور ظاهر نمیگذارد بپذيرد . شعور ظاهرمیگويد اين حرفها چيست ؟ ! مريض شدی بايد بروی دوا بخوری . اصلا باورشنمیآيد كه چنين عملی انجام بشود . اين را پس میزنند تا او باورش بيايد، وقتی باورش آمد كار را انجام میدهد . گفتيم كه اين فقط نشانه آن است كه قوه مرموزی در انسان هست كه قدرتزيادی دارد و مبنای فعاليتش هم پذيرش و اراده و تصميم است . در افرادعادی بايد شعور ظاهر را كنار بگذارند تا او فعاليت كند . چه مانعی دارد- همين طور كه وجود دارد - افرادی باشند كه ميان شعور ظاهر و شعورباطنشان هماهنگی هست ، در اثر فعاليتها تمرينهايی ، مخصوصا در اثرعبادت و پرستش ، شعور باطنشان در اختيار شعور ظاهر خودشان قرار میگيردو كارهای خارقالعادهای كه از آن راه انجام میپذيرد از اين راه انجاممیگيرد . آقای مهندس تاج جلسه گذشته وقتی میرفتيم دو تا داستان نقل كردند كهاگر خودشان میبودند و نقل میكردند خوب بود . يكی از آنها كه من به تفصيليادم نيست مربوط به يكی از اين جلسات احضار ارواح و مربوط به پدر خودايشان بود كه خيلی |