آنوقت عقل میگويد برو دنبال آن . من نگفتم كه بشر چون عقلش ضعيف است، ناقص العقل است ، چون عقل خودش نمیرسد ، افراد ديگری بايد بيايند كهعقلشان كاملتر از او باشد . ما میگوييم عقل بشر از نظر علمی هميشه انسانرا هدايت میكند به منفعت و مصلحت خودش . مادام كه ايمان به يك اصولیدر كار نباشد عقل آدم [ جز به منافع شخصی حكم نمیكند ] . آنهايی هم كهمنفعت طلب هستند در دنيا ، عقلشان كمتر از ديگران نيست بلكه شايدبيشتر است . اين منفعت پرست های دنيا كه يك دنيا را فدای خودشانمیكنند ، اينها يعنی عقلشان نمیرسد ، مردم احمق و كوتاه فكری هستند ؟ نه، آنها هم مثل ما ملزمند كه به آنچه خير خودشان را در آن تشخيص میدهندعمل كنند ولی آنها چون به مافوق منافع فردی ايمان ندارند ، مصالح خودشانرا در همين منافع خودشان میدانند . اما اگر يك ايمانی پيدا شد به يكمصلحت بالاتر كه اين منفعت در مقابل آن مصلحت ، كوچكتر بود آنوقت عقلهم آن را تأييد میكند . پس دو قوه است : قوه ايمان و قوه عقل .و ثانيا اين مسأله كه عرض كردم ، مسأله نياز ، خود قرآن مگر همين راذكر نمی كند ؟ ( ما يك آيه قرآن را كه نبايد در نظر بگيريم و ساير آياترا فراموش كنيم ) : " « لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهمالكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط »" ( 1 ) میگويد ما پيغمبران رافرستاديم برای اينكه عدالت به وسيله آنها اجرا بشود . اگر بشر خودشنيازی به عدالت ندارد خدا كار لغوی كرده ! اين آيه نشان میدهد كه بشرنياز دارد به عدالت يا نه ؟ آيا آيه نشان میدهند كه اگر آنها نبودندعدالتی نبود ، يا میگويد نه ، ديگران هم اين كار را میكردند معذلك ماپيغمبران را فرستاديم ؟ پس خود آيه اصلا نشان میدهد كه بشر نيازی بهعدالت دارد و نشان میدهد فقط پيامبران هستند كه اين نياز را بر میآورند. پس چطور میتوانيم بگوييم چنين مسألهای در قرآن نيست ؟ خودتان هممیفرماييد كه قرآن مسأله هدايت را مطرح كرده . وقتی كه قرآن پيغمبران رابه عنوان هادی و راهنما معرفی میكند تازه دليل بر آن چيزی است كه حتی مانگفتيم و آن اين است كه معلوم میشود وراء منطقهای كه عقل هدايت میكندهنوز منطقهای هست كه پيغمبران به آن منطقه هدايت میكنند ، يك هدايتماوراء و بالاتر از هدايت عقلی . ما كه هدايت عقل را تخطئه نمیكنيم ،همينطور كه كسی كه قائل به پاورقی : . 1 حديد / . 25 |