آنجا زنده میبيند يعنی هميشه خودش را با بچه خودش محشور میبيند . اين خودش دليل بر آن است كه ممكن است ماشين بدن صد در صد سالم باشد ولی كارش سالم نباشد يا عوارضی پيدا بشود كه هيچ ربطی به ماشين بدن نداشته باشد ، و شما اين را تأييد میكنيد و من از تذكرات شما خيلی متشكرم . - موضوعی كه واقعا برای خود من در اين حد بود كه پس ممكن است قبول داشت اين مطالبی را كه راجع به اعجاز میگويند اين بود : با يك شخصی برخورد كرديم كه ايشان تقريبا هم كر و هم لال مادرزاد بود ولی مطالبش را میتوانست بگويد . مطالبی گفت از گذشته و آينده روزهايی كه با هم بوديم كه واقعا هيچ كس از آنها اطلاعی نداشت . يكی از رفقای ما مهندس نفت بود و اين با توجه به اطراف ، علامتهايی را نشان میداد كه شما متخصصيد و متخصص نفت هستيد . يك نفر از رفقای ما دوره نظام را میگذارند و ليسانس وظيفه بود . به او گفت كه شما در لباس نظام هستيد ولی به اين لباس علاقه نداريد و حتی درجهاش را گفت كه شما ستوان 2 هستيد . به خود من گفت كه شما پزشك هستيد و پزشك جراح نيستيد و پزشك مزاجی هستيد . و حالت شكی را كه نسبت به انجام كاری آن موقع داشتم كاملا ذكر كرد كه شما الان در يك حالت ترديد هستيد كه اين كار را بكنم يا آن كار را ، بعد يكی از آن دو كار را توصيه كرد كه من انجام بدهم . به يكی ديگر از رفقا طرز برخوردش با خانمش را گفت كه شما يك خانم خيلی ناراحتی داريد ولی برخورد شما با او خيلی ملايم و آرام است . برخورد با اين افراد نشان میدهد كه آن حد غيبگويی يا اعجازی كه آدم میشنود كه انبياء داشتند ، لااقل قابل تحمل میشود كه احيانا میشود چنين چيزهايی را قبول داشت . - به نظر من مقدمهای كه امروز جناب آقای مطهری فرمودند در مورد بحث اصلی ما كه نبوت و معجزه بود يك موضوع فرعی نبوت بود ، آنقدر توسعه پيدا كرد كه ارتباطش با موضوع اصلی به دفعه آينده موكول شد واين مسأله باعث میشود كه در مخيله انسان اين فكر بيايد كه شايد عده زيادی از مردم بتوانند به مقام نبوت برسند چون قدرتشان فرق میكند با اين استدلالی كه گفته شد . من فكر میكنم كه اگر مقدمه و نتيجه گيری در يك جلسه باشد شايد انسان بهتر بتواند ايندو را به هم ربط بدهد . چه بسا در جلسه آينده عدهای از آقايان تشريف نداشته باشند يا بعضی از مطالب از خاطر انسان رفته باشد . موضوع ديگر كه من میخواستم سؤال كنم ، البته شايد زياد به اين بحث مربوط |