اين نمیتوانيم بگوييم كه در دنيا عجالتا ما يك جريانهای ثابت ويكنواختی را میبينيم اما اين جريانها ضرورت دارد چنين باشد يا ممكن استبه شكل ديگری باشد ، نمیدانيم . ممكن است زمانی يكدفعه عالم وضعش عوضبشود ، آنچه كه علت است معلول بشود و آنچه كه معلول است علت بشود ،يا اين علتی كه تا امروز مال آن معلول بود از فردا مال آن معلول ديگربشود و آن علتی كه ( يعنی چيزی كه ما به نام علت میشناسيم ) ، آنمقدمهای كه تا ديروز مقدمه آن نتيجه بود از امروز مقدمه برای نتيجه ديگریبشود . اين از جنبه علمی . از جنبه قرآنی هم میگويند كسی كه معتقد به خدا هست ، خدای قادر متعال، خدايی كه فعال ما يشاء و " « انه علی كل شیء قدير »" است ، بايد همچنين حرفی بزند كه هيچ قانونی در جهان قطعی نيست زيرا اگر بگوييم يكقانون ، قطعی است ، ما قدرت و اراده خدا را محدود كردهايم يعنی گفتهايمخدا مجبور است از اين قانون پيروی كند . اگر يك قانون خلافش محال استمعنايش اين است كه حتی خدا هم مجبور است كه از اين قانون پيروی كند ،دست خدا را گفتهايم كه مغلول است ، همان حرفی كه يهود درباره خداگفتهاند : " « يد الله مغلولة »" و خدا میفرمايد كه " « غلت ايديهمو لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان »" ( 1 ) ، در آن صورت ما هم همينحرف را در اين زمينه گفتهايم . نه ، اين چيزها نيست . قوانين طبيعی صددر صد قوانين موضوعه و قراردادی است . برای ما امكان نقض آن قوانيننيست ، ما مجبوريم از همان قوانين پيروی كنيم اما برای خود واضع قانونكه خدا هست اين قضيه فرقی نمیكند . او اين جور وضع كرده ، خودش هم نقضمیكند . آنگاه مثالهايی هم ذكر میكنند ، میگويند علمای امروز اين مطلب راتأييد كردهاند كه قوانين طبيعت يكنواخت نيست ، متنوع و مختلف بلكهمتناقض است . آنوقت از خيلی از علمای امروز مثل لكنت دونوئی نويسندهكتاب سرنوشت بشر و از كتاب اثبات وجود خدا - و در اين كتابها اين جورحرفها هست - نقل كردهاند داير بر اين مطلب كه اساسا كسانی كه خيالمیكنند قوانين طبيعی يك قوانين يكنواخت و يكجوری هست و اختلاف ناپذيرو نقض ناپذير است ، چنين چيزی نيست . اصلا از غير راه معجزه هم الانوجود دارد . مثالهايی ذكر میكنند ، از جمله میگويند كه در پاورقی : . 1 مائده / . 64 |