همان آثارشان هم نبود آنوقت میديديد كه چه افراد ديگری در جای اينهابودند و چه آثار بهتر و بيشتری داشتند . ما نمیتوانيم به آن سبك ويليامجيمز [ بينديشيم ] كه هر چيزی كه يك اثر مفيد داشته پس حق است ( البتهاو میخواهد بگويد كه حق يعنی چيزی كه مفيد باشد ) به مفهومی كه مامیخواهيم بگوييم يعنی حق به جانب الله است . اين دليل نمیشود . عدهایمیگويند پيغمبران با همه آثار مفيدی كه داشتند چون بشر را با يك ايمانالهی به خودشان متوجه كردهاند جلوی علم و تمدن را گرفتهاند و اگر آنها ازچندين هزار سال پيش نبودند شما آنوقت میديديد امروز اثر بشريت چقدرزيادتر است ! شما چطور میتوانيد اين حرف را بگوييد كه ما فقط برويمدنبال اثار ، ببينيم كارهای مفيدی كردهاند پس اينها حق هستند ؟ ! اين همحرف شد ؟ ! هيچ حكومت فاسدی در دنيا نيست الا اينكه يك آثار مفيدی همدارد و بسا هست كه فساد آن حكومت جز اين نيست كه جای حكومت صالح راگرفته ، و نسبت به سابقش كه [ هنوز ] نيامده بود خيلی بهتر هم هست .هرگز شما نمی توانيد به صرف اينكه يك شیء آثار مفيدی داشته آن را صحيحو واقعی و به آن معنايی كه ما میگوييم " من جانب الله " بدانيد .مسأله ديگر : اگر بنا بشود هركسی كه هر حرفی را در هر كتابی بزند شرطاينكه كسی حرف او را رد كند اين باشد كه خودش را در آنجا احضار كنندبيايد ، هيچ كس جواب هيچ كس را [ نمیتواند بدهد ] . همين كه كسیكتابش را چاپ و منتشر كرد [ ديگر قابل انتقاد نخواهد بود ] . به قولآقای بروجردی " همين قدر كه كتاب چاپ شد به نظر بعضیها ديگر اين دليلحقانيت آن است ، میگويد آقا چاپ شده " . چند بار چاپ میشود ، بعدشما میبينيد پنجاه هزار نفر آن را میخوانند و هيچ كس حق رد كردنش راندارد چون اول بايد آقای مؤلف را بياورند . شما حق نداريد كارناس را ردكنيد چون او اينجا حاضر نيست كه بيايد جواب شما را بدهد . عجب حرفیاست ! آدمی كه مینويسد ، فكر خودش را ، هر چه كه دارد مینويسد ، چيزیدر دلش باقی نمیگذارد كه نصفش را نوشته باشد نصفش را ننوشته باشد .تازه اين مقداری كه ما گفتيم خيلی احترام ايشان را رعايت كرديم اگر نهخيلی بيش از اينها معايب دارد كه چون شما دلتان میخواهد در جلسات بعدعرض میكنم . هيچ حرف مفيد در آن نيست . اينهايی كه عرض كردم ، ابطالنبوت است . نبوت را در حد يك هنرمند ، در حد يك شاعر ( حالا بگوييماز طرف خالق بوده ) تنزل دادهاند بدون اينكه بتوانند كوچكترين |