« غرائبه » " ( 1 ) شگفتيهای قرآن تمام نمیشود ، عجائب قرآن پاياننمیپذيرد . معلوم است كه پيغمبر اكرم از روز اول نظر داشته است به اينمطلب كه آنچه كه امروز بشر درباره قرآن كشف میكند آخرين حد قرآن نيست، محتويات قرآن چيست ؟ آن چيزهايی است كه تدريجا در آينده بايد كشفكنند و بفهمند ، و حقا وقتی كه ما در حدود فهم و فكر خودمان نگاه میكنيممیبينيم كه آنچه كه امروز بشر درباره اعجاز قرآن چه از جنبه زيبائی و چهاز جنبه علمی و مخصوصا از جنبه علمی كشف میكند و واقعا میفهمد و واقعاهم به دل انسان میچسبد نه يك چيزی كه بخواهند ببندند و پيش خود بسازند، خيلی بيش از آن چيزی است كه مثلا در ده قرن قبل چه از نظر زيبايی و چهاز نظر علمی و فكری میفهميدهاند . غرض اين است كه در اعجاز قرآن اگر بخواهيم بحث كنيم در دو مقولهبايد بحث كنيم ، يكی مقوله زيبايی و ديگری مقوله علمی و فكری ، كه مقولهزيبايی از لفظ و معنا توأم است ، لهذا میگوييم لفظی ، و مقوله علمی فقطمربوط به معناست ، لهذا به آن میگوييم معنوی و علمی و فكری . ابتدا ازهمان جنبه زيبايی قرآن بحث میكنيم . سبك بيان قرآن اولا قرآن يك سبك بيان مخصوصی است . اجمالا میدانيم كه سبكها [متفاوتند ] . لااقل در فارسی میتوانيم بشناسيم كه سبك عبارتها با هم خيلیفرق میكند . مثلا سبك نثر سعدی يك سبك مخصوص به خود است . سبك صاحبناسخالتواريخ سبك ديگری است به طوری كه اگر انسان عبارتی از آن رابخواند میفهميد كه اين سبك سبك ناسخ است . من چون ناسخ التواريخ رازياد خواندهام اگر كسی عبارتی از آن بخواند فورا میفهمم كه اين عبارتمال ناسخ التواريخ است . تاريخ و صاف سبك ديگری است ، و حتی هميننويسندگان درجه اولی كه ما الان داريم كه هر كدام يك سبك مخصوص به خوددارند باز هر كدام يك روش مخصوص به خود دارند . در عربی هم كه اينمطلب زياد است . قرآن يك سبك و اسلوب مخصوص به خود است . اگر مايك آيه قرآن را در ميان نهجالبلاغه بگذاريم كه در بلاغتپاورقی : . 1 نهج البلاغه ، خطبه . 18 |