پايه سوم معجزه : تقوا اين ، پديدهای است غير قابل انكار و منحصر به يك نفر و دو نفر ، آقاسيد جمال و اين حرفها نيست ، الان هم هستند افرادی كه اينطور هستند . ايندليل بر آن است كه انسان ، هم نبايد منكر قوای روحی و استعداد خارقالعاده روحی بشر بشود و هم نبايد منكر جهان ديگری مافوق اين جهانبشود و هم نبايد منكر اثر تقوا و عبادت و معنويت بشود . قرآن به تقوا ،هم علم را نسبت میدهد هم قدرت را . در يك جا میفرمايد : " « ان تتقواالله يجعل لكم فرقانا »" ( 1 ) اگر تقوای الهی را پيشه كنيد خداوندتميز در شما قرار میدهد ( فرقان يعنی فارق ، تميز ) يعنی بينشی در شماقرار میدهد كه بتوانيد چيزهايی را تميز بدهيد كه بدون تقوا نمیشود تميزداد . البته مراتب و درجاتی دارد . يك درجهاش اين است كه انسان راهخودش را در زندگی تميز میدهد يعنی درباره وظيفه خودش روشن میانديشد .از آن بالاتر برويم ، فرض كنيد تميز آقا سيد جمال گلپايگانی خواهد بود .در آيه ديگر میفرمايد : " « و من يتق الله يجعل له مخرجا 0 و يرزقه منحيث لا يحتسب »" ( 2 ) هركسی كه تقوای الهی پيشه كند خداوند درمضيقهها و تنگناها برای او راه بيرون شدن قرار میدهد كه بدون تقوا از آنمضيقهها نمیشود بيرون آمد ، و حتی از يك راه غير عادی برای او روزی قرارمیدهد . پس هيچيك از اين سه چيز را لااقل نبايد انكار كنيم ، حداقل احتمالبدهيم كه استعدادی غير از استعدادهای جسمانی به نام استعداد روحی درانسان هست كه از خودش قوانينی دارد غير از اين قوانينی كه بدن دارد ،دنيای ديگری غير از اين دنيا هست كه انسان با اتصال به آن دنيا چيزهايیرا كشف میكند غير از آنچه كه از طريق حواس خودش و مطالعه اين دنياكشف میكند ، و ديگر اينكه انسان با طرزی از عمل ، با تعويد ، با عادتدادن خود ، با ورزش دادن و رياضت دادن خود ، با عمل كردن میتواندمراحلی را طی كند . البته ما هرگز چنين فكر نمیكنيم كه مرحلهای را كه علیبن ابيطالب طی كرده است طی كنيم ولی هر كسی تا حدودی مرحلهای راپاورقی : . 1 انفال / . 29 . 2 طلاق / 2 و . 3 |