مثل وحی میتوانيم بگوييم كه نمونهاش در همه افراد وجود دارد ولی در آنكسی كه معجزه را انجام میدهد مثلا در پيغمبران به حد اعلی وجود دارد ،همانطوری كه در وحی و الهام هم همينطور است ، هيچ انسانی نيست كه ازنوعی الهام بیبهره باشد ولی الهام و القاء از باطن درجات و مراتبی دارد، شديدترين مرتبهاش آن است كه ما آن را " نبوت " میناميم . حالادرباره معجزه از اين نظر [ بحث كنيم ] كه آيا در انسان بهطور كلی يكقوهای وجود دارد كه تا اندازهای قوه خرق عادت باشد ( البته خود آن همقانونی دارد ولی برخلاف قانون مادی اين جهان ) يا [ چنين قوهای ] نيست ؟پايه اين مطلب از دو سه جا شروع میشود يعنی ما بايد ببينيم كه آيا يكمسائل مسلمی [ از اين سنخ ] در ميان افراد بشر وجود دارد كه اسم آنهامعجزه نيست ، همانها را مبنا و پايه قرار بدهيم كه لااقل امكان اينچيزهايی كه معجزه میناميم برای ما اثبات بشود . به نظر میرسد در وجودبعضی از جريانها كه الان وجود دارد به هيچگونه نمیتوان ترديد كرد . البتهاين جريانها كه میگويم نمیخواهم كراماتی [ را بگويم ] كه به بعضی ازاولياء نسبت میدهند كه افراد خيلی معدودی هستند و هر كسی با اينهابرخورد نكرده است . درمان روانی يكی از مسائل كه مربوط به اين قضيه است و به استعداد روحی بشر واحيانا به يك قوه غير مادی و جسمانی برای بشر ارجاع میشود درمانهایروانی است ، يعنی اين يك دهليزی است برای اينكه انسان به نيروی روحیماورای نيروی مادی و بدنی در وجود خود پی ببرد . مسأله درمان روانی -همين طوری كه در كتابها لابد زياد خواندهايد - از قديم معمول بوده است ودر عصر جديد هم كه ما در كتابها میخوانيم و خود شما آقايان مخصوصا بعضیاز آقايان كه در اين رشتهها كار كردهاند بهتر میدانند خودش يك مسألهایاست ، كه فلاسفه ری درمانهای روانی اطباء مطالعه میكنند و برای اينهااهميت زيادی قائل هستند . ما داستانهايی در قديم در كتابها میخوانيم كهمثل بوعلی هم در كتابهای خودشان نقل میكنند و از همه معروفتر معالجاتروانیای است كه به محمد بن زكريای رازی نسبت میدهند و بوعلی هم دركتابهای خودش آنها را نقل میكند و خود بوعلی هم گاهی دست به معالجاتروانی |