معجزه ( 4 ) بحث ما درباره معجزه و خرق عادت بود كه از مسائل لاينفك مذاهب استو اينكه توجيه معجزات و خوارق عادات چگونه است ( و باز تكرار میكنيمكه به طور كلی معجزه را از دين نمیتوان نفی و سلب كرد ) ، آيا میتوانيمبرای آن يك مبنا و توجيهی داشته باشيم يا نه ؟ اولين مطلب اين بود كهاساسا معجزه آيا كار يك انسان است يعنی يك قوه خارقالعادهای است كهخداوند به يك انسان اعطا میكند و آن انسان است كه با نيروی اراده خودشيك عمل خارقالعاده انجام میدهد ، و يا به اصطلاح اين كار خدايی است وكار خداست و به انسان - ولو پيغمبر باشد - هيچ گونه ارتباط واقعی ندارد، خدا به دست او اجرا میكند بدون آنكه نيروی او و اراده او تأثيری داشتهباشد ؟ عرض كرديم كه ما از آيات قرآن چنين استنباط میكنيم كه معجزه فعلهمان شخصی است كه آن را انجام میدهد ، نيرو و قدرت اوست كه اين كار راانجام میدهد يعنی خداوند اين قدرت را به يك انسان داده است و آن انساناست كه چنين كاری را میكند و بر اين مبناست كه ما حالا میخواهيم توجيهمعجزه را پيدا كنيم . پس در واقع معجزات بر میگردد به استعدادهای انسانی كه يك انسانمیرسد به پايهای كه چنين كاری را میتواند انجام بدهد . بعد گفتيم كه آيا[ درباره ] معجزه هم |