داشت همان مصلحت است ، چيزی كه مفهوم نخواهد داشت همان مسأله هرج ومرج است كه هرج و مرج لازم نيايد ، چرا ؟ تعجب است از كسانی كه اينحرف را میزنند و باز دم از مصلحت میزنند ، باز میگويند خداوند اين كاررا به خاطر يك مصلحت میكند . اصلا مصلحت اين است كه من اين شیء را بهوجود میآورم به خاطر اينكه میخواهم بعد فلان حالت به وجود بيايد . اين ازباب اين است كه آن از اين پيدا میشود . اصلا وقتی ما میگوييم مصلحت ،برای خود ما معقول است . میگويد من اين حرف را زدم ، مصلحت بود كه مناين حرف را بزنم . اين برای آن است كه اگر من اين حرف را بزنم بهدنبال آن اثری پيدا میشود كه آن اثر با آن منظور ديگری كه من دارم منطبقاست . میگويم پس گفتن من اين حرف را مصلحت است . من اين حرف زدن راوسيله قرار میدهم برای رسيدن به فلان نتيجه . اين میشود مصلحت . بايدرابطهای ميان اين وسيله و آن نتيجه باشد تا بگوييم اين كار را برایمصلحت انجام داد . اگر اساسا ميان اشياء ذاتا هيچ رابطهای نباشد اصلاحكمت در دنيا معنی ندارد ، اصلا حكمت يعنی چه ؟ خدا حكيم است يعنی چه ؟میگوييم " خدا حكيم است " يعنی كار را بر طبق مصلحت میكند يعنی هدفو منظوری در كار است و اين هدف و منظور را از راه وسيله خودش انجاممیدهد . اگر در دنيا وسيله و هدفی وجود نداشته باشد يعنی هر چيزی كهمیگوييم " وسيله است " اسمش را گذاشتهايم [ ( وسيله " ، آن را كهمیگوييم " هدف است " اسمش را گذاشتهايم " هدف " ، میتواند يك جاهدف ما را به آن وسيله برساند ، میتواند وسيله به هدف برساند ، خودمانقرار داد كردهايم كه اين وسيله باشد آن هدف ، بعد بگوييم كه خداوند بهخاطر حكمت اين جور قرار داده ، اين كه معنی ندارد . كلمه " حكمت " ،كلمه " مصلحت " ، اين چيزهايی كه ما درباره خودمان میگوييم و دربارهخداوند میگوييم ، بعد از قبول اين است كه يك رابطهای ميان علتها ومعلولها و ميان سببها و مسببها قائل هستيم . چون رابطه قائل هستيم ، وقتیكار خودمان را براساس صحيح انجام داديم يعنی برای هدفی كه منظور داريماز وسيله خودش استفاده كرديم میگوييم كار ما مقرون به حكمت است ، و الاوقتی كه ما میگوييم قانون واقعا وجود ندارد ، مؤثر را خود او ايجاد كرده، اثر را هم بدون اينكه پيوندی ميان مؤثر و اثر باشد و بدون اينكه او اثررا از راه مؤثر ايجاد كرده باشد ، [ خود او ايجاد كرده ] ، اثر رامستقيما ايجاد میكند ، مؤثر را مستقيما ايجاد میكند ، در اين صورت "مصلحت ايجاب میكند كه اين جور باشد " ديگر معنی ندارد . مصلحت فقط |