- كه يك روش خاصی در قرآن است - مسائل را به صورت سؤال طرح میكند .وقتی میخواهد دعوت به ايمان و عمل صالح كند میفرمايد : « ام نجعل الذينامنوا و عملوا الصالحات كالمفسدين فی الارض ام نجعل المتقين كالفجار (1) . يعنی ما سؤال میكنيم شما خودتان جوابش را بدهيد . در دنباله هميننوع آيات است : « انما يتذكر اولوا الالباب » ( 2 ) صاحبان عقلهاخودشان متذكر میشوند . پس فطرياتی كه قرآن قائل است از نوع فطريات افلاطونی نيست كه بچهقبل از اينكه متولد شود اينها را میدانسته و مجهز به اينها به دنيا میآيد، بلكه به معنای اين است كه استعداد اينها در هر كسی هست به طوری كههمينقدر كه بچه به مرحلهای رسيد كه بتواند اينها را تصور كند تصديق اينهابرايش فطری است . پس آيه " « و الله اخرجكم من بطون امهاتكم لا تعلمونشيئا و جعل لكم السمع و الابصار و الافئده لعلكم تشكرون »" با اين مسألهكه توحيد ، فطری است و با اين مسأله كه قرآن بسياری از مسائل را بهعنوان " تذكر " ذكر میكند منافات ندارد ، چون " فطری است " به معنیاين است كه احتياج به آموزش و استدلال ندارد ، نه به اين معنا كه قبل ازآمدن به اين دنيا آنها را میدانسته تا در اين صورت اين دو آيه با يكديگرمنافات داشته باشند . اين در باب فطريات علمی . پاورقی : . 1 ص / . 28 . 2 زمر / . 9 |