ستارگان ، كوه ، دريا ، گياه ، حيوان و . . . ، ولی آيات انفسی يعنیآنچه در ضمير خود انسان وجود دارد ، و قرآن برای آيات انفسی اهميتبيشتری از آيات آفاقی قائل است ، و اين اصطلاح " آفاق و انفس " هم ازخود قرآن گرفته شده است كه فرموده : « سنريهم آياتنا فی الافاق و فیانفسهم حتی يتبين لهم انه الحق »( 1 ) ، و چنانكه گفتيم " آفاق و انفس" كه بعد در اصطلاح علمای اسلامی آمد از قرآن اقتباس شده است .ببينيد [ اسلام ] تا كجا برای انسان اصالت قائل شده است كه برای اويك ضمير باطن فطری قائل است : « و يثيروا لهم دفائن العقول » . و فیك ضمير باطن فطری قائل است : « و يثيروا لهم دفائن العقول » . « و فی²الارض آيات للموقنين و فی انفسكم ا فلا تبصرون »[ و در زمين نشانههايیبرای يقين كنندگان است ] و در خود شما ، آيا نمیبينيد ؟ و چرا نمیبينيد؟ اين هم جمله نهجالبلاغه . جملهای در صحيفه سجاديه است . اين جمله هم اتفاقا در اولين دعای صحيفهسجاديه است كه دعايی است كه با حمد و ثنای الهی شروع میشود و همه آندعای حمد است . در همان اوايل اين دعا اين چند جمله آمده است : « ابتدعبقدرته الخلق ابتداعا » ابداع كرد با قدرت خود ، خلق و آفرينش را ،ابداع كردنی . گفتيم " ابداع " يعنی خلقتی نه از روی يك مثال و تقليد، كه عرض كرديم بشر هم در عالم خودش و در حد خودش نوعی آفرينندگی داردولی آفرينندگی بشر ، گر چه اسمش را " ابداع " بگذاريم باز از روی يكمثال ( طبيعت و خلقت ) است اما خداوند متعال كه خالق عالم است ، قبلاز او چيزی نبوده كه از روی يك نقشه خلق بكند . پاورقی : . 1 فصلت / . 53 |