كلمه " فطرت " چه كلمهای است و آيا قبل از قرآن كسی اين كلمه را درمورد انسان استعمال كرده است ، يا از جمله چيزهايی است كه برای اولينبار قرآن آن را در مورد انسان به كار برده است ؟ ظاهرا اين كلمه قبل ازقرآن سابقهای ندارد و برای اولين بار قرآن اين لغت را در مورد انسان بهكار برده است كه قرائنش را بعد عرض میكنم . ما ابتدا بايد ببينيم كه خود لغت " فطرت " چه لغتی است و دقيقاريشه اين لغت را به دست آوريم . مسأله ديگری كه بايد در اينجا بحث كنيم اين است كه آيا انسان به طوركلی يك سلسله فطريات كه آن را تعريف خواهيم كرد دارد يا ندارد و فاقدهر گونه فطرت است ( 1 ) ؟ بحث سوم ما درباره خصوص دين خواهد بود كه آيا دين ، فطری است و يافطری نيست ؟ قرآن صريحا فرموده است كه دين فطری است . ما بايد يكبحث علمی روی انسان و روی دين بكنيم و ببينيم آيا اساسا دين فطری است ويا فطری نيست . فطرت و تربيت البته اين مسأله ، شاخههای زيادی در جاهای مختلف پيدا میكند ، از جملهدر بحث تعليم و تربيت كه بحث بسيار وسيعی است . اگر انسان دارای يكسلسله فطريات باشد قطعا تربيت او بايد با در نظر گرفتن همان فطرياتصورت گيرد و اصل لغت " تربيت "پاورقی : . 1 كلمات ديگری از قبيل " سرشت " و امثال آن را رديف قرار نمیدهمچون ما هنوز " فطرت " را كاملا تعريف نكردهايم . |