در من دارد ايثار میكند ، وقتی كه دارم اثره انجام میدهم يعنی برای خودمكار میكنم يكی ديگر دارد كار میكند ، و در واقع دوگانگی واقعی در ماوجود داشته باشد ، آن وقتی كه فردی كار میكنيم ، برای خودمان و برایشخصمان كار میكنيم ، بد میكنيم ، ظلم میكنيم ، اثره میكنيم ، خودمان رامقدم میداريم ، او يك " من " است در ما دارد كار میكند ، و آن وقتیكه داريم به جامعه خدمت میكنيم ، ايثار میكنيم ، احسان میكنيم ، كارهایشرافتمندانه میكنيم ، ايثار میكنيم ، احسان میكنيم ، كارهای شرافتمندانهمیكنيم ، پرستش میكنيم ، او يك " من " ديگر است در ما [ كه اينكارها را انجام میدهد ] . اين حرفها چيست ؟ ! اينها مسائلی نيست كه بگوييم آقايان در لابراتوارها اثبات كردهاند ، يك مسائل استدلالی است : انسان در ضميرخودش دقيقا احساس میكند كه همان كه [ بد میكند ] . ( 1 ) همان است كهدر ساعت بعد دارد خيرخواهی میكند ، و لهذا اينها مراتب شیء واحد هستندنه دو شخص جدا . فرق است ميان مراتب يك شیء كه يك شیء دارای مراتبیاز وجود است ، مثل يك درخت كه دارای تنه و شاخههاست ، شاخه بالا وشاخه پايين ، يك اثر از بالا سر میزند يك اثر از پايين و يك اثر از وسط، ولی يك شیء است ، آری فرق است ميان " مراتب يك شیء " و " دوشیء جدا از يكديگر " . آنچه كه در اينجا صحيح و درست است [ همين استكه اين " من " ها مراتب شیء واحد هستند نه اشياء جدا از يكديگر ] . پاورقی : . 1 [ افتادگی از نوار است ] . |